هرم مازلو

11

هرم نیازهای مازلو | سلسله مراتب مازلو کدامند؟

[views]

هرم نیازهای مازلو یک سلسله مراتب از نیازهای انسان را نشان می‌دهد که هرچقدر این هرم به سمت پایین می‌رود بیشتر به نیازهای اساسی و حیاتی توجه دارد و هرچقدر به نوک هرم نزدیک می‌شود نیازهای عالی‌تر و غیر حیاتی را در بر می‌گیرد. این هرم که 5 طبقه دارد از نیازهای فیزولوژیک که در ابتدایی‌ترین درجه قرار دارند شروع و به شکوفایی فردی که در نوک هرم قرار دارد ختم می‌شود. آشنایی با نظریه مازلو دید خوبی به شخص می‌دهد ولی نباید آن‌ را بیش از حد تعمیم داد و سعی کرد همه رفتارهای انسانی را در چارچوب آن گنجاند. در ادامه‌ مطلب بیشتر درباره هرم نیازهای مازلو و نیازهایی که در هر طبقه از هرم آن جای می‌گیرند توضیح خواهیم داد.

آبراهام مازلو که بود؟

آبراهام مازلو یک روانشناس انسان‌گرا بود که الگوی فکری او بعد از دیدگاه‌های روانکاوی و رفتارگرایی شکل گرفت. مازلو در کتاب‌ها و آموزش‌های مدیریتی هم نقش پررنگی داشت و فقط در حوزه‌ روان‌شناسی فعالیت نمی‌کرد.
یک نکته‌ مهم که درباره‌ مازلو باید بدانید این است که او نسبتا زود فوت کرد و در سن 62 سالگی عمرش پایان یافت و فرصت اینکه نظریه‌هایش را در دوران اوج شکوفایی خود تکمیل کند، نداشت. 
یکی از کتاب‌های مهم او کتاب انگیزش و هیجان است که در آن کتاب به خوبی متوجه می‌شوید که مازلو خودش را در میانه راه می‌دید و انگیزه‌ زیادی برای ادامه دادن و تکمیل حرف‌هایش داشت.

هر طبقه از هرم نیازهای مازلو به چه نیازی اختصاص دارد؟

طبقه‌ اول: نیازهای فیزیولوژیک و زیستی

نیازهای زیستی در پایین‌ترین طبقه قرار دارند و بیشترین سطح از هرم را پوشش می‌دهند و تا زمانی که به قدر کافی ارضا گردند، بیشترین اثر را بر رفتار فرد دارند. به عبارت دیگر مازلو مهمترین نیاز را، نیاز به زنده ماندن می‌دانست. نیازهای زیستی، نیازهای آدمی برای حیات و ادامه‌ زندگی هستند که شامل خوراک، پوشاک، مسکن و رابطه جنسی می‌شوند.
تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیت‌های بدن به حد کافی ارضاء نشوند، عمده فعالیت‌های شخص به احتمال زیاد در این سطح بوده و بقیه نیازها انگیزش کمی ایجاد می‌کنند.

طبقه‌ دوم: نیازهای امنیتی

نیاز به داشتن امنیت روانی و جانی، رها بودن و عدم محرومیت از حقوق طبیعی، جزء مهمترین نیازهای انسان است. این نیاز شامل زمان حال و آینده می‌شود و انسان باید بدون وحشت بتواند به زندگی خودش ادامه بدهد.
نیاز به امنیت در موارد مختلف مثل بدن و جسم فرد، شغل، خانواده، دارایی‌های فرد و سلامت او از جمله نیازهای اساسی در هرم نیازهای مازلو است.

طبقه‌ سوم: نیازهای اجتماعی و وابستگی

بعد از رفع نیازهای فیزیولوژِیک و نیاز به امنیت، نوبت به قسمت سوم این هرم و نیازهای سطح بالاتر می‌رسد. انسان موجودی اجتماعی است که احتیاج به تعلق خاطر، عشق، وابستگی و احترام دارد. این نیازها از طریق برقراری رابطه‌ رضایت بخش با دوستان، خانواده، هم‌ کلاسی‌ها، شریک عاطفی و… ارضا می‌شوند.

طبقه‌ چهارم: عزت نفس

در هرم نیازهای مازلو، طبقه‌ چهارم مربوط به عزت نفس است. وقتی که افراد به صورت رضایت بخشی بتوانند نیاز خود به عشق و وابستگی را بر طرف کنند، احساسات مثبتی از خودشان می‌گیرند و اعتماد به نفسشان ارتقا پیدا می‌کند.
در حقیقت نیازهای طبقه‌ سوم نقش اساسی در ایجاد احساس عزت نفس دارند و عزت نفس باعث می‌شود نگرش فرد نسبت به خودش شکل بگیرد.

طبقه پنجم: نیاز به خودشکوفایی

در این طبقه از هرم نیازهای مازلو، تمام استعدادهای پنهان آدم باید شناخته شوند. حال این استعدادها هر چه می‌خواهد باشد. همان طور که مازلو بیان می‌کند (آنچه انسان می‌تواند باشد، باید بشود).
چهار نیاز طبقه‌های قبلی به نام نیازهای کمبود شناخته می‌شوند چون جزء نیازهای پایه هستند و برطرف کردن هر نیاز طبقه بالایی نیازمند رفع نیازهای طبقه زیرین است.
نیاز به خود شکوفایی یک نیاز عالی است ولی همه افراد نمی‌توانند به آن برسند. البته موارد استثنایی هم وجود دارد که انسان‌هایی برای دسترسی به هدف والای خود از نیازهای سطحی و طبقه پایین می‌گذرند تا بتوانند به جایگاهی که می‌خواهند برسند مانند مخترعین و مکتشفین.

مازلو در خصوص نیازهای انسانی که در هرم بالا به آن اشاره شد، می‌گوید: «کاملا درست است که انسان می‌تواند با یک نان زنده بماند، وقتی به هیچ ماده‌ی غذایی دیگری دسترسی نداشته نباشد، اما وقتی انسان سیر است، باید دید چه اتفاقی برای دیگر نیازهایش می‌افتد. در این حالت، شاهد ظهور سطح بالاتر و جدیدی از نیازهای فرد هستیم. به همین خاطر است که نیازهای اولیه‌ی انسان در کف هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو قرار دارد و از آن به نیازهای پایه‌ای یاد می‌شود.»

مدل پنج مرحله‌ای ابتدایی مازلو در طول دهه‌ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به یک مدل ۷ و سپس ۸ مرحله‌ای تبدیل شد:

  1. نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی: هوا، غذا، آب، پناهگاه، نیازهای جنسی، خواب و غیره؛
  2. نیازهای امنیتی: امینت، ثبات شغلی و داشتن قوانین درست و غیره؛
  3. نیازهای اجتماعی: داشتن روابط دوستانه، وابستگی عاطفی و روابط خانوادگی، عضویت در گروه‌های خانوادگی، دوستان و کاری؛
  4. نیازهای احترامی: موفقیت، مهارت، استقلال، موقعیت اجتماعی، مورد احترام واقع شدن، داشتن شخصیت اجتماعی؛
  5. نیازهای شناختی: آگاهی و درک، کنجکاوی، شناخت و اکتشاف، نیاز به درک معنا و پیش‌بینی؛
  6. نیازهای زیبایی‌شناسی: قدردانی و جست‌وجو برای یافتن زیبایی، تعادل و غیره؛
  7. نیازهای خودشکوفایی: تحقق توان بالقوه شخصی، شکوفایی، رشد تجارب شخصی و اجتماعی؛
  8. نیازهای تعالی: کمک به دیگران برای رسیدن به رشد روحی.

خودشکوفایی

هرم مازلو - خودشکوفایی

به جای تمرکز بر روی علم آسیب‌شناسیِ روانی و شناسایی مشکلات افراد، مازلو در سال ۱۹۴۳ به یک شیوه‌ی کارآمدتر برای تمرکز بر رفتار انسان اشاره کرد. شیوه‌ای که به جای تمرکز بر نقاط ضعف، بر نقاط قوت شخصیت افراد تمرکز می‌کند. او پتانسیل فردی هر شخص برای رسیدن به موفقیت و چگونگی رسیدن به آن را مورد توجه قرار می‌دهد.

آبراهام مازلو روان‌شناس مشهور معتقد است: «انگیزه‌ی انسان بر پایه‌ی تحقق خواسته‌ها و تغییر از طریق رشد شخصی امکان‌پذیر است. افراد خلاق به دنبال تحقق خواسته‌هایشان حرکت می‌کنند و در این مسیر از انجام هیچ کاری برای رسیدن به شکوفایی دریغ نمی‌کنند.»

در هرم مازلو رشد خودشکوفایی به نیاز برای رشد شخصی و کشف امکاناتی که فرد در زندگی فعلی خود در اختیار دارد، اشاره می‌کند. از دیدگاه مازلو، همه‌ی افراد شخصیت پویایی دارند و این مسئله در یک فرد خلاق که به دنبال شکوفایی استعدادهای خود است، اهمیت بیشتری دارد.

با توجه به تفاوت افراد با یکدیگر، انگیزه‌ی انسان‌ها برای خودشکوفایی منجر به حرکت در مسیرهای متفاوت می‌شود. برخی افراد از طریق ایجاد خلاقیت در کار یا انجام یک کار هنری یا ادبی به شکوفایی می‌رسند و برخی دیگر با موفقیت و پیگیری یک رشته‌ی ورزشی احساس لذت را تجربه می‌کنند، برخی با انجام کارهای گروهی احساس رضایت می‌کنند، برخی با مطالعه و درس خواندن.

مازلو در سال ۱۹۶۲ گفت: «خودشکوفایی با تجربه کردن رابطه‌ی مستقیم دارد. وقتی شخص سعی می‌کند خودش همه چیز را تجربه کند، مطمئنا احساس لذت، شور و هیجان را نیز در این مسیر تجربه می‌کند.»

نکته‌ی مهم این است که خودشکوفایی بیشتر از آنکه نقطه‌ی پایان در رسیدن به یک هدف باشد، یک فرایند مستمر است.

تعریف خودشکوفایی از دیدگاه مازلو

خواسته و تمایل افراد برای رسیدن به موفقیت، شهرت و به فعلیت درآوردن توانایی‌های بالقوه‌ی فرد را می‌توان خودشکوفایی نامید. تعریف موفقیت و نیاز در افراد مختلف فرق می‌کند؛ ممکن است فردی آرزو داشته باشد یک مادر خوب و ایده‌آل باشد و فرد دیگری موفقیت در یک رشته‌ی ورزشی یا رنگ کردن یک تابلو نقاشی یا حتی اختراع یک وسیله را عامل شکوفایی خود بداند.

ویژگی‌های افراد خودشکوفا چیست؟

هرم مازلو - خودشکوفایی

اگرچه به لحاظ نظری همه‌ی انسان‌ها توانایی رسیدن به مرحله‌ی خودشکوفایی را دارند، اما اکثر ما این مرحله را یا اصلا تجربه نمی‌کنیم یا تجربه‌ی ناقصی از این مرحله داریم. مازلو در سال ۱۹۷۰ اظهار داشت: «تنها دو درصد افراد به مرحله‌ی خودشکوفایی می‌رسند. این مسئله را باید در ویژگی‌های فردی افرادی جست‌وجو کرد که توانسته‌اند توانایی‌های بالقوه‌ی خود را به فعلیت برسانند.»

با مطالعه‌ بر روی ۱۸ فرد موفق که به مرحله‌ی خودشکوفایی رسیده بودند، توانستند ۱۵ ویژگی مشترک در این افراد شناسایی کنند:

  • درک درست از واقعیت و تحمل شرایط سخت و ناگوار
  • داشتن نگاه واقع‌بینانه از خود و دیگران
  • آمیختگی فکر و عمل
  • تمرکز بر مشکلات نه اشخاص
  • داشتن روحیه‌ی طنز
  • نگاه عینی به زندگی
  • داشتن روحیه‌ی خلاقانه
  • داشتن یک رفتار متعارف در پذیرش و رد فرهنگ بیگانه
  • داشتن روحیه‌ی انسان‌دوستی
  • توانایی درک عمیق از تجربه‌های زندگی
  • ایجاد روابط بین‌فردی عمیق با افراد معدود
  • تجربیات زیاد
  • توجه به داشتن حریم خصوصی
  • داشتن دیدگاه دموکراتیک
  • تلاش برای حفظ استانداردهای اخلاقی

‌افراد خودشکوفا چگونه رفتار می‌کنند؟

  • درست مثل یک کودک از زندگی لذت می‌برند.
  • به جای حرکت در مسیرهای تجربه شده‌ی قبلی، برای کسب تجربه‌های جدید تلاش می‌کنند.
  • در مسیر کسب تجربه‌های جدید، به جای استفاده از روش‌های قدیم و مورد قبول اکثر جامعه به ندای درونی‌‌شان گوش می‌دهند.
  • از تظاهر و دورویی اجتناب می‌کنند و در کارشان صداقت دارند.
  • نظرات و دیدگاه‌هایشان با اکثریت افراد جامعه متفاوت است و به این دلیل آمادگی مشهور شدن را نیز دارند!
  • مسئولیت‌پذیر و سخت‌کوش هستند.
  • نقاط قوت خود را ‌می‌شناسند و برای تقویت آنها تلاش می‌کنند.

مسیر تک‌تک افراد جامعه برای رسیدن به خوشبختی و خودشکوفایی با هم متفاوت است؛ اما ویژگی‌هایی که در بالا به آن اشاره شد، معمولا در همه‌ی افراد خودشکوفا مشترک است. باید به این نکته نیز توجه داشت که خودشکوفایی یکی از گزینه‌هایی است که افراد موفق به آن دست پیدا می‌کنند، اما لزوما همه‌ی افراد خودشکوفا انسان‌های کاملی نیستند. از طرف دیگر ممکن است هر فرد خلاق و موفقی همه‌ی این ۱۵ ویژگی را با هم نداشته باشد. مازلو اصراری برای معرفی افراد خودشکوفا به عنوان افراد کامل و موفق ندارد. خودشکوفایی به تنهایی شامل به فعلیت درآمدن توانایی‌های بالقوه است. بنابراین ممکن است با یک فرد احمق، بی‌عرضه و بی‌ادب مواجه باشیم که بتوان آن را در گروه افراد خودشکوفا طبقه‌بندی کرد. فراموش نکنید که تنها یک درصد از افراد هر جامعه به این سطح می‌رسند.